بیشرم. وقیح. پررو. در مجموعۀ مترادفات آمده: ’بی حیائی و بی شرمی’ و این معنی صحیح نیست و معنی گستاخ رویی است: بدان در هرکه بالاتر فروتر کسی کافکنده تر گستاخ روتر. نظامی. رجوع به گستاخ روی و گستاخ رویی شود
بیشرم. وقیح. پررو. در مجموعۀ مترادفات آمده: ’بی حیائی و بی شرمی’ و این معنی صحیح نیست و معنی گستاخ رویی است: بدان در هرکه بالاتر فروتر کسی کافکنده تر گستاخ روتر. نظامی. رجوع به گستاخ روی و گستاخ رویی شود
بی شرمی. بی حیایی: چو از بیطاقتی شوریده دل شد از آن گستاخ روییها خجل شد. نظامی. پس از یکچند چون بیداردل گشت از آن گستاخ روییها خجل گشت. نظامی. چو گستاخ رویی بر این داشته ست که در پرده پوشیده نگذاشته ست. نظامی. چو شیرین یافت آن گستاخ رویی بدو گفتا در این صورت چه گویی. نظامی
بی شرمی. بی حیایی: چو از بیطاقتی شوریده دل شد از آن گستاخ روییها خجل شد. نظامی. پس از یکچند چون بیداردل گشت از آن گستاخ روییها خجل گشت. نظامی. چو گستاخ رویی بر این داشته ست که در پرده پوشیده نگذاشته ست. نظامی. چو شیرین یافت آن گستاخ رویی بدو گفتا در این صورت چه گویی. نظامی